اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

نویسنده :راضیه بهجتی مهربانی
انتشار :1401/10/20
زمان مطالعه :15 دقیقه
دسته‌بندی :آموزش بورس
اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

 اصول کمی که در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار می گیرند شامل صورت حساب های مالی شرکت مانند صورت حساب درآمد، ترازنامه و صورت حساب سود و زیان هستند که قابلیت اندازه گیری دارند. با استفاده از این صورت حساب ها، میزان نقدینگی، میزان درآمدها و سود مشخص می شود.صورت حساب های مالی در قالب گزارش های 3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه و یا یک ساله ارائه می شوند. صورت حساب های درآمد، تراز نامه و صورت حساب سود و زیان از انواع اصول کمی برای تحلیل بنیادی هستند.

نقش صورت حساب درآمد در تحلیل بنیادی کمی

با این صورت حساب، وضعیت مالی شرکت تعیین می شود. در صورت حساب درآمد با در نظر گرفتن یک بازه زمانی، حساب درآمد اندازه گیری می شود. با این کار می توان کلیه اطلاعات در زمینه درآمد، سود و هزینه را برای شرکت مورد نظر، مورد بررسی قرار داد. درآمد به عنوان یک عنصر حیاتی در تحلیل بنیادی سهام محسوب می شود.در صورتی که درآمد یک شرکت هر ساله افزایش داشته باشد؛ شرکت در وضعیت بسیار خوبی قرار گرفته است که این موضوع برای تحلیل گران نشان دهنده سودآوری سهام شرکت مورد نظر است. برخی از تحلیل گران در مورد موضوع درآمد، میزان تورم را نیز مد نظر قرار می دهند تا با توجه به تورم سالانه، تحلیل درست تری داشته باشند.

نقش تراز نامه در تحلیل بنیادی کمی

تراز نامه می تواند در مقطعی از زمان، سابقه بدهی ها، دارایی و سهام شرکت مورد نظر را مشخص کند. تراز نامه می تواند بدهی های جاری، بدهی های غیر جاری، حقوق صحبان سهام، دارایی های جاری و دارایی های غیر جاری را در یک معادله به دست آورد. در تراز نامه، موجودی نقد، سرمایه گذاری کوتاه مدت، حساب های دریافتنی و پیش پرداخت جزء دارایی های جاری محسوب می شوند.

دارایی های ثابت، سرمایه گذاری بلند مدت و مابقی دارایی ها نیز جزء دارایی های غیر جاری محسوب می شوند. بدهی های جاری در ترازنامه به معنای بدهی های کوتاه مدت در حدود یک ساله هستند که شامل تسهیلات کوتاه مدت، حساب های پرداختی، سود سهام و سپرده های پرداختی و غیره است.

بدهی های غیر جاری در تراز نامه به معنای بدهی های بلند مدت بیش از یک سال هستند. انواع حساب های پرداختنی و تسهیلات بلند مدت جزء بدهی های غیر جاری به حساب می آیند. حقوق صاحبان سهام می تواند میزان سرمایه قانونی، سهام خزانه، صرف سهام و سود و زیان انباشه را معین کند.

 

نقش صورت حساب سود و زیان در تحلیل بنیادی کمی

صورت حساب سود و زیان، همان طور که از نامش مشخص است؛ می تواند میزان سود و یا زیان حاصل از فعالیت های شرکت را مشخص کند. این صورت حساب، دوره زمانی مشخصی را مورد بررسی قرار می دهد و سود و زیان حاصله را به دست می آورد. همچنین میزان درآمدها و یا هزینه ها هم مشخص می شود. با این کار عملکرد شرکت مشخص می شود و تفاوت درآمد و هزینه به دست می آید.

در این صورت حساب اگر میزان درآمد از هزینه ها بیشتر شود، در دوره مالی مورد نظر، سود اتفاق افتاده است. در غیر اینصورت، شرکت دچار زیان شده است. در صورت حساب سود و زیان می توان میزان سود انباشته را به دست آورد.

 

نقش نسبت های مالی در تحلیل بنیادی و یا فاندامنتال

نسبت نقد شوندگی، نسبت سود آوری، نسبت کارایی و نسبت قدرت بازپرداخت در تحلیل بنیادی سهام جزء نسبت های مالی موثر هستند که مورد محاسبه قرار می گیرند.

نسبت نقد شوندگی با استفاده از نسبت جاری و نسبت آنی سنجیده می شود. برای محاسبه نسبت جاری نیاز به مجموع دارایی های جاری و مجموع بدهی های جاری می باشد. با تقسیم کردن مجموع دارایی جاری بر مجموع بدهی جاری می توان نسبت جاری را به دست آورد. نسبت آنی نیز از مجموع دارایی های جاری به غیر از موجودی انبار تقسیم بر مجموع بدهی های جاری به دست می آید. نسبت آنی می خواهد به این سوال پاسخ دهد که آیا یک شرکت می تواند بدهی هایش را پرداخت نماید.

برای به دست آوردن نسبت سود آوری، می توان حاشیه سود خالص و ناخالص را محاسبه کرد. با تقسیم کردن سود خالص بر میزان درآمد کل، حاشیه سود خالص به دست می آید. همچنین با تقسیم کردن سود ناخالص بر میزان درآمد کل، حاشیه سود ناخالص محاسبه می گردد. نسبت گردش انبار و نسبت گردش حساب های دریافتنی جزء نسبت های کارایی هستند.

نسبت گردش انبار با تقسیم موجودی مواد و کالا بر بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی محاسبه می شود که باید در عدد 365 ضرب شود. نسبت گردش حساب های دریافتنی نیز از تقسیم مجموع حساب ها و اسناد دریافتنی بر درآمد ناخالص حساب می شود که در عدد 365 ضرب می شود.

نسبت دارایی حقوق صاحبان سهام نیز جزء نسبت قدرت بازپرداخت محسوب می شود. برای به دست آوردن نسبت دارایی حقوق صاحبان سهام باید دارایی کل را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم کنید. با این کار می توانید متوجه شوید چه میزان از دارایی یک شرکت به صاحبان سهام تعلق می گیرد.

نسبت هایی دیگری نیز وجود دارند که می توانند کمک کننده باشند. نسبت بازدهی دارایی ROA و نسبت بازدهی حقوق صاحبان سهام ROE و نسبت پرداخت سود DPO جزء نسبت های مالی بسیار خوب هستند. برای محاسبه نسبت بازدهی دارایی ROA باید میزان سود خالص را بر میزان دارایی کل، تقسیم کرد. برای محاسبه نسبت بازدهی حقوق صاحبان سهام ROE نیز باید میزان سود خالص را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم کرد. برای نسبت پرداخت سود DPO هم باید سود تقسیمی را بر میزان سود خالص تقسیم کرد.

 

مزایای تحلیل بنیادی کمی چیست؟

تحلیل بنیادی با استفاده از اصول کمی می تواند در قالب اعداد و ارقام، تحلیل مناسبی را از وضعیت یک شرکت به دست آورد. این روش می تواند برای سرمایه گذاری های بلند مدت، پیش بینی سنجیده تری را ارائه دهد. علاوه بر این، در روش تحلیل بنیادی کمی با توجه به این که فرآیند تجزیه و تحلیل، طبق اصول قابل اندازه گیری انجام می شود؛ درصد خطای کمتری وجود دارد و برای سرمایه گذاری در بورس و خرید و فروش سهام، می تواند سهام مناسب را شناسایی نماید. اما باید این نکته را یادآور شد که بررسی و تجزیه و تحلیل اصول کمی به دانش مالی نیاز دارد و باید با دقت کافی انجام شود تا تحلیل بنیادی، وضعیت درست را مشخص کند.

 

مطالب مرتبط